رهگذر

اینجا جاییه که دلم حرف میزنه و مغزم فقط نگاه میکنه

امان از بچه ها و والدین این دوره

۰ ۱

سر کلاس بودم دو نفر از بچه ها گفتکو میکردن یکیشون حرف بدی زد به اون یکی، منم نگاش کردم و سرمو تکون دادم که خجالت بکشه، رفته خونه به پدر مادرش گفته اقای فلانی به من سر تکون داده جلو بچه ها و من ضایع شدم و از این حرفا!! شب دیدم کلی پیام داره میاد نگاه کردم دیدم مامانشه! کلی پیام و ویس و سروصدا همه رو گوش دادم و کوتاه نوشتم پسرت حتما اشتباه کرده و لازم بوده که بهش تذکر بدم، فردا تشریف بیارید مدرسه صحبت میکنیم و دیگه چیزی ننوشتم و از برنامه اومدم بیرون و که دیدم باز کلی پیام و ویس داره میاد، هیچکدوم رو سین نزدم و رفتم خوابیدم 

فرداش دیدم هر چی ویس و پیام داده پاک کرده، خبری هم ازش نشد دیگه که حتی بیاد مدرسه... 

در کل والدین خیلی رو میدن به بچه ها، بچه ها هم مثل قدیم نیستن... 

پدر و مادر ما سالی یه بار هم نمیومدن تو مدرسه اصلا نمیفهمیدن چیکار میکنیم، مدرسه هم اگه یه وقتی میومدن به معلم میگفتن این بچه در اختیار شما، درس نخوند بزنین 😂

بچه های الانم اینطوری... تعجب میکنم چرا باباش شاکی نشد 😂

EMMA CARTER
۰۸ آذر ۱۷:۵۱

وای به بچه های الان از گل نازک ار بگی یجور ادا در میارن و میزنن زیر گریه انگار تو جنگ تیر خوردن. -_-  والدینشونم از اونا بدتر. نمیدونم چرا انقدر به اسم اعتماد به نفس دادن به بچه، دارن لوسشون می کنن.

پاسخ :
دقیقا، اینقدر لوس و ننر بار اومدن که نمیشه باهاشون حرف زد،  متاسفانه سیستم آموزشی هم ایراد داره، همه جا دانش آموز سالاریه،  یه کاری کردن بچه ها اصلا زورکی درس میخونن، از گل نازک تر بهشون بگی زود ناراحت میشن 
بچه ای که همش تو فضای مجازی باشه از این بهتر نمیشه 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من
تگ ها
آخرین نظرات
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پر بیننده ترین مطالب
مطالب پر بحث تر
آرشیو مطالب
موضوعات
پیوند ها
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان